سلااااام
سلامی از جنس دانه های برف! به شما دوست و همکار گرامی.
مدت مدیدی بود که ترک اعتیاد کرده و بلاگ گردی نمیکردم؛ البته واقعیتش از روی دلخوری و تنبلی بوده. ولی حالا به این نتیجه رسیدم چون به فکر سوختن افتاده ای مردانه باش و قصد دارم اگر خدا توفیق بده با اهدافی نوین تر در خدمتتون باشم.
من از تابستون 85 به جمع جهادگرا پیوستم و در زمستان 86 تصمیم گرفتم برای معرفی یه جهادگر واقعی و مخلص و راه و رسم جهادگری به جمع شما بلاگرهای عزیز بپیوندم؛ البته ناگفته نماند یه دینی هم رو دوشم سنگینی میکرد.
خلاصه چون تو ذوقم خورده بود و از دست بعضی ها دلخور بودم تغییر رویه دادم و وبلاگ جهاد سازنده شد ناکجا آباد.
ولی...
من هنوز خودم رو یه مهاجر جهادگر میدونم!
ناگهان چقدر زود دیر میشه!
یعنی فعلا تا بعد کنکور ارشد خداحافظی
حق یارت